ثبت نام سريع :
تمدن و فرهنگ با شكوه سرزمين پارس

تمدن و فرهنگ با شكوه سرزمين پارس

اس ام اس سخنان کوروش کبیر

به قلم :   منصور پارسی        شنبه 17 دی 1390    19:49

اس ام اس سخنان کوروش کبیر

 

 

 


برچسب‌ها: اس ام اس سخنان کوروش کبیر,

سخنان کوروش کبیر

به قلم :   منصور پارسی        پنج شنبه 8 دی 1390    11:39


 

سخنان کوروش کبیر


 



 

کوروش بزرگ یا کوروش کبیرمعروف به کوروش دوم نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش بمدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا سال ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.بخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون و گسترش تمدن، شناخته شده‌است.ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

مجموعه زیر سخنانی است که منتسب به این پادشاه اسطیری ایران می باشد:
  1. دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
  2. خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن.
  3. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
  4. آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولتاست .
  5. وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکرمی کنند، نه رفتار و عملکرد شما.
  6. سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد.
  7. اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را میگیرید که همیشه می گرفتید .
  8. افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوتانجام می دهند.
  9. پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری باچند نفر.
  10. کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
  11. کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
  12. انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
  13. همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل درباشد.
  14. تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
  15. دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
  16. عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
  17. آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
  18. وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آننخواسته اید .
  19. من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد
  20. من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای
————————————————————————
به گفتار دانندگان راه جوی — به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

برچسب‌ها: سخنان کوروش کبیر ,

اسلام یا زرتشت؟

به قلم :   منصور پارسی        پنج شنبه 8 دی 1390    10:36

 

اسلام یا زرتشت؟
دروود بر ایران
حتما فکر می کنید توی این متن من قصد دارم اسلام را بکوبم یا نه شاید هم زرتشت را.
 
نه .اصلا اینطور نیست. من شاید اگر قران نخونده بودم (البته فارسی) ،شک می کردم که این دین یک دین الهی .چون سرشار از اجبار.(البته خود قران به انسان آزادی زیادی داده. ولی اسلامی که توی ایران ،نه.فقط اجبار!)
 
باید قبول کرد که این دین به ایران و مردم ایران تحمیل شده.اگر توی این موضوع تردید دارید میتونید به تاریخ و تمدن ایران در زمان هخامنشیان وساسانیان مراجعه کنید.رفاه بی نظیر در این دوران برای مردم ایران گویای این موضوع هست. پیشنهاد می کنم حتما نگاهی به نامه ی یزدگرد سوم پادشاه ساسانی هم بندازید.
 
اگر یه خورده توی دینمون ریز بشیم میبینیم که ما حتی حق نداریم خدای خدمون را هم به زبون خودمون ستایش کنیم.فقط عربی ،عربی ،عربی.
 
مثل اینه که خدا فقط زبون عربی می فهمه.روزی بیش از ده مرتبه می گیم الحمد الله رب العالمین ولی واقعا نمی دونیم که ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهان و جهانیانست...
 
مگه ما داریم هر روز برای خدا املا می گیم که لازم نیست خودمون چیزی بفهمیم.میگن باید عربی باشه تا بین مسلمانان وحدةالکلمه وجود داشته باشه. جدا که خیلی حرف خنده داریه.جامعه ی ما یکی از کثیف ترین جامعه های دنیاست.مردمی سرشار از احساسات دروغ گویی ،دزدی و کلاه برداری (البته منظورم ایرانی نیست). اگر به زمان هخامنشیان برگردیم، هردوت که به دروغ گوی تاریخ معروف ، در کتاب خودش وقتی به ایران میاد به یک چیزی اقرار میکنه .در خلاصه ای ازحرف هاش اون میگه:
 
ایرانی ها آدم های بسیار عجیبی هستند.توی این مدت ندیدم که کسی به دیگری دروغ بگه، دزدی کنند و یا به هم دشنام بده. اون ها به همدیگر احترام میذارند و همدیگر را با نام های زیبا صدا می زنند. اونها در طول روز 5 وعده خدای خودشون که اهورا مزدا نام دارد را ستایش می کنند.
 
یادم نمیاد کی بود.فقط یادم که توی یک کتابی از یک جهانگرد فرانسوی که در دهه ی 70 از ایران دیدن کرده بود اینطور نوشته بود:
 
ایرانیی ها عجیبترین آدم هایی هستند که تاب به حال دیدم. بسیار مهمانواز ولی فوق العاده دروغگو.آدم احساس می کنه که این مهمانوازی اون ها هم دروغ.اونها هر روز صبح که از خواب بیدار میشن توی فکر این هستند که سر همدیگر کلاه بذارند . اولی سر دومی کلاه می ذاره و دومی سر نفر سوم.و جالب اینجاست که کسی صداش در نمیاد. چون نفر سومی هم که سرش کلاه رفته توی فکر اینه که فردا سر کسی دیگر را کلاه بذاره.
 
حالا خودتون قضاووت کنید، چرا ما از عرش به فرش سقوط کردیم؟
 
مطمئنا به یک جواب بیشتر نمی رسید. قدرت دین!!!
 
مردی از پارس
 
کودکی زرتشت
 
زرتشت مردی دهقان زاده بود و در پانزده سالگی مردم را به صلح و صفا دعوت میکرد.او پسر دهقانی به نام پورشیت بود که گاو شیری داشت و از آن گاو به زرتشت شیر میداد و از معجزات زرتشت آن بود که هنگام به دنیا آمدن خندید و این در حالی است که کودکان در بدو به دنیا آمدن گریه میکنند.
 
 
لهراسب شاه هم عصر زرتشت پیامبر بود و او در شبی خواب دید که تعبیر آن خواب این بود که کودکی خواهد آمد که زادگاه او آذربایجان است او با پلیدی مبارزه میکند مفسران خانه زرتشت را به لهراسب نشان دادند و او به خانه زرتشت رفت و در آنجا نوزاد را دید و شمشیرش را از نیام بیرون کشید تا او را بکشد اما به قدرت خداوند دست او میان هوا و زمین خشک شد او به کاخ خود بازگشت و با اطرافیانش که دیوان واهریمنان بودند صحبت کرد و آنان گفتند که خود زرتشت را خواهند کشت پس آتشی عظیم برپا کردند و زرتشت را که از خانه پدر ربوده بودند به آتش انداختند اما باز هم به امر خدا آتش سرد شد و بر او اثر نکرد و مادرش که برای نجات کودک رفت با تعجب دید که او میان آتش نشسته و میخندد.مادرش او را برداشت و به خانه برد و فهمید که او کودکی عادی نیست پس در تربیت او اهتمام کرد و دشمنان فرزندش چندین بار دیگر به قصد جان زرتشت او را به کام حیوانات وحشی افکندند که هر بار او به امر خدا نجات پیدا کرد.
در داستان دیگری آمده که زرتشت در راه رفتن به سمت گشتاسب میبایستی از رودخانه ای عبور میکرد که در ساحل آن رودخانه زنهای برهنه نشسته بودند و او طوری یارانش را عبور داد که آنها زنان را نبینند.
زرتشت با بت برستان مباحثات فراوانی داشت و در همه مباحثاتش پیروز میگشت و عاقبت آنها پادشاه را وادار کردند که او را به زندان بیفکند ولی همین که بی گناهی او ثابت شد او را از زندان آزاد کرد.
مدت عمر زرتشت را هفتاد و هشت سال ذکر کرده اند و تعالیم عالیه او را در نیکی کردار و راستی گفتار و درستی اندیشه خلاصه کرده اند.او آفتاب را بزرگترین مظهر قدرت خداوند میدانست و آتش را مظهر نور در مقابل ظلمت(نه نماد خداوند)به همین علت آتشکده های فراوانی در ایران احداث گردید و تا قبل از حمله اعراب روشن بودند.
زرتشتیانی که در ایران مانده بودند با وجود مشکلاتی که طی قرنها برایشان به وجود آمد دست از دین آبا و اجدادی خود بر نداشتند و اکنون بسیاری از آنها در مناطق مختلفی از ایران از جمله یزد زندگی میکنند ولی بسیاری از عقاید آنها در طول تاریخ فرق کرده و به شکل امروزی در آمده است.
از جمله آداب و رسومی که زرتشتیان داشتند آن بود که آنها اجساد مرده های خود را دفن نمیکردند و آنها را بر بالای بلندی قرار میدادند تا بر اثر عوامل طبیعی یا حمله حیوانات نابود شوند و علت این کار آنان این بود که معتقد بودند جسد زمین تمیز را آلوده میکند ولی اکنون آنان اجساد خود را دفن میکنند.
اما از دیگر رسومی که در آیین زرتشت وجود داشته نقاره خانه ها میباشد که در هنگام طلوع و غروب آفتاب مینواختند تا به واسطه آن از این ستاره بزرگ قدردانی کنند
 

برچسب‌ها: اسلام یا زرتشت؟,

سی نصیحت زرتشت

به قلم :   منصور پارسی        سه شنبه 6 دی 1390    21:26

 

سی نصیحت زرتشت
۱٫آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
۲٫ `پیش از پاسخ دادن بیندیش
۳٫هیچکس را ریشخند مکن
۴٫نه به راست و نه به دروغ سوگند مخور
۵٫خود برای خود، همسر برگزین
۶٫به بدی و دشمنی کسی خشنود مشو
۷٫تا اندازه ای که می توانی، از دارایی خود داد و دهش نما
۸٫کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
۹٫از هرکس و هرچیز دلارام مباش
۱۰٫فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
۱۱٫بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
۱۲٫سپاس دار باش تا سزاوار نیکی باشی
۱۳٫با مردم یگانه باش تا رازدار و نامدار شوی
۱۴٫راستگو باش تا پایداری داشته باشی
۱۵٫فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی
۱۶٫دوست بسیار داشته باش تا ناموَر باشی
۱۷٫نام آور باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
۱۸٫دوستدار آیین باش تا پاک و راست گردی
۱۹٫برابر سهش پاک درونی خود رفتار کن که بهشتی شوی
۲۰٫بخشنده و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
۲۱٫روان خود را به خشم و کین آلوده مساز
۲۲٫هرگز ترشرو و بدخو مباش
۲۳٫در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
۲۴٫اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
۲۵٫دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
۲۶٫چالاک باش تا هوشیار باشی
۲۷٫پگاه خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
۲۸٫اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
۲۹٫با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
۳۰٫مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند.

برچسب‌ها: سی نصیحت زرتشت,